جدول جو
جدول جو

معنی حکیم خانی - جستجوی لغت در جدول جو

حکیم خانی
(حَ)
قصبه ای است کوچک واقع بر کنار خشک رودی در ولایت معمورهالعزیز در سنجاق ملاطیه در قضای آقچه طاغ به 55هزارگزی شمال غربی ملاطیه. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حکم رانی
تصویر حکم رانی
حکومت، فرمانروایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حکیم باشی
تصویر حکیم باشی
رئیس طبیبان، عنوانی که در قدیم به طبیب معروف یا سردستۀ طبیبان اطلاق می شده
فرهنگ فارسی عمید
(حَ)
موضعی است به جنوب چوتفوال نزدیک مصب رود تجن بنواحی شمال غربی مرو
لغت نامه دهخدا
(حَ)
ابن عمیرالشامی، مکنی به ابی الاحوص. محدث است. محدثان در تاریخ اسلام، نه تنها ناقلان احادیث بلکه حافظان امانت علمی امت اسلامی بودند. آنان در دوران اختلاط احادیث صحیح و جعلی، با تکیه بر معیارهای علمی، به پالایش روایات پرداختند و با دسته بندی آن ها، منابع معتبر را متمایز ساختند. علم رجال و طبقات راویان به همت همین محدثان شکل گرفت و معیارهای دقیق علمی برای نقل روایت تدوین شد.
لغت نامه دهخدا
(حَ)
رئیس اطباء دربار شاهی یا امیری، خطاب و عنوانی که به لحاظ احترام بهر طبیبی میدادند.
- امثال:
حکیم باشی را دراز کنید، گویند برای امیری ترک که شکم درد داشت، طبیبی حاضر آوردند و اوتجویز حقنه کرد، امیر پرسید: حقنه چیست ؟ گفت: آلتی است با بنی باریک که بر دبر نهند و... امیر برآشفت وبخشم گفت: بر دبر چه کس ! حکیم که غضب امیر دید از ترس گفت: بر دبر من، و دستور بیاوردند و حکیم را حقنه کردند. قضا را درد شکم امیر به شد. سپس هر آنوقت که بیماری امیر عود میکرد، حکیم را خوابانیده و حقنه میکردند. مثل را در مورد ضعیفی که گناه هر کس را بدو بندند و وی را بجای گناهکار مجازات دهند، گویند
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ)
دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در 54هزارگزی شمال باختری نورآباد و 22هزارگزی باختر راه خرم آباد به کرمانشاه. ناحیه ای است تپه ماهور. سردسیر مالاریایی. دارای 120 تن سکنه میباشد. فارسی و لری زبانند. محصولات آنجا غلات، لبنیات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. و راه مالرو است. ساکنین از طایفه غیب غلام بوده برای تعلیف احشام زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حکیم باشی
تصویر حکیم باشی
رئیس طبیبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکیم باشی
تصویر حکیم باشی
پزشک، رییس پزشکان
فرهنگ فارسی معین